نویسنده:علی اکبر رحمانی شمسی
مقدمه
«ﺇنّ َ ابراهيم لحليم اوّهُ منيب »
خداوند انسانها را با سليقه ها و نظرات و رفتارهاي مختلفي آفريد لذا انسانها در راستاي برطرف كردن نيازهاي خود بايد با يكديگر ارتباط بر قرار كنند تا بوسيله آن رفع نياز كنند حال اين تكامل و ارتباط افراد جامعه ممكن است در بعضي چيزهاي مشترك يا غير مشترك ناسازگاري هاي رفتاري را به همراه بياورد.
لذا اين جامعه با اين همه سليقه و نظر بايد تابع اصولي باشد تا نظم در آن جامعه رعايت شود و بوسيله آن زندگي آرام و راحتي براي افراد جامعه مهيا شود.
قانون¬هاي اجتماعي مي تواند در نظم تك تك افراد جامعه ما را كمك كند و ما را به هدف خود نزديك نمايد با اين وجود در بين افراد جامعه هر كس صبورتر، حليم¬تر و داراي تحمّل بيشتري باشد بازدهي كارش در آن جامعه بيشتر است بخصوص اگر رهبر و مدير جامعه باشد چون بايد نظرات مختلف را بشنود و آنها را با يكديگر تطبيق دهد و با توجه به صلاح جامعه آن را پياده كند.
صفت حلم در قرآن همواره به خداوند نسبت داده شده مگر در سه مورد كه دو مورد آن در وصف ابراهيم و فرزندش اسماعيل عليهما السلام است و يك مورد در وصف شعيب است از زبان ديگران.
ما بر آنيم تا در اين مجموعه به بيان صفت حلم در گفتار معصومين بپردازيم تا اهميت اين صفت از گفتار آنها مشخص گردد و شيعيان با كاربرد اين صفت در زندگي بتوانند هم در جلب رضايت پروردگار و هم دستيابي به زندگي آرام و همراه با محبت بيشتر موفق شوند.
با سلام خدمت شما کاربر گرامی برای استفاده از تمامی امکانات سایت لطفا عضو شوید
Hi Dear you have to use all site features please subscribe
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !